English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1407 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
culpably U چنانکه سزاوارسرزنش باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brilliantly U چنانکه برجسته باشد
inviolably U چنانکه سزاوارحرمت باشد
medially U چنانکه درمیان باشد
pitfully U چنانکه سزاوارنکوهش باشد
meetly U چنانکه در خور باشد
objectiveness U چنانکه در خارج معقول باشد
sanguinarily U چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
pleasingly U چنانکه خوش ایند باشد
inviolately U چنانکه بی حرمت نشده باشد
commendably U چنانکه شایان ستایش باشد
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
contemptibly U چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
paradoxically U چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
adorably U چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
picturesquely U چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
maritally U چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
nutritiously U چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
nutritively U چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
pontifically U چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
portentously U چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
modernly U بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
culpable U سزاوارسرزنش
to be to blame U سزاوارسرزنش بودن تقصیرداشتن
reflexively U چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
how U چنانکه
as U چنانکه
in the event that U چنانکه
so that U چنانکه
coordinately U چنانکه یکجورباشد
permissively U چنانکه مخیرسازد
expressively U چنانکه مقصودرابرساند
gratifyingly U چنانکه خوشنودسازد
cresuendo U چنانکه صداخردخرد
proper U چنانکه شایدوباید
as it deserves U چنانکه باید
as is well known U چنانکه مشهور
dilatorily U چنانکه پرشود
admissibleness U چنانکه روا
insolubly U چنانکه اب نشود
so to speak U چنانکه گویی
pinchingly U چنانکه فشاراورد
prettily U چنانکه زیبانماید
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
opprobriously U چنانکه رسوایی اورد
meaningly U چنانکه مقصودرا برساند
fitfully U چنانکه بگیردوول کند
prettily U بخوبی چنانکه باید
permissively U چنانکه اجازه بدهد
comme il faut U چنانکه باید وشاید
passably U چنانکه بتوان پذیرفت
inadmissibly U چنانکه روایاجایز نباشد
gruesomely U چنانکه وحشت اورد
funnily U چنانکه خنده اورد
gratifyingly U چنانکه خوشی دهد
meetly U چنانکه باید و شاید
heliocentrically U چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
privatively U چنانکه نفی یا استثناکند
decrescendo U چنانکه صداخردخردضعیف شود
perniciously U چنانکه زیان اورد
effusively U چنانکه گویی بریزد
pliably U چنانکه بتوان خم کرد
decreasingly U چنانکه روبکاهش گذارد
according as چنانکه بدان سان که
inexpressively U چنانکه مقصودرا نرساند
according to his version U چنانکه او شرح میداد
inexcusably U چنانکه نتوان معذوردانست
convincingly U چنانکه متقاعد کند
interminably U چنانکه تمام نشود
irrecoverably U چنانکه بهبودی نپذیرد
invulnerably U چنانکه زخم برندارد
invisibly U چنانکه دیده نشود
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
extraneously U چنانکه وابسته بموضوع نباشد
epidemically U چنانکه همه جاسرایت کند
pestilently U چنانکه برای اخلاق مضرباشد
interchangeably U چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
piquantly U چنانکه دهن رامزه بیاورد
euphoniously U چنانکه بگوش خوش ایندباشد
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
peerlessly U چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
perceptibly U چنانکه بتوان درک کرد
engagingly U چنانکه سرگرم یامشغول کند
presentably U چنانکه بتوان پیشکش کرد
perplexingly U چنانکه گیج یا حیران سازد
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
organically U چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
inexpressively U چنانکه زبان دار نباشد
immovably U چنانکه نتوان جنبش داد
hereditably U چنانکه بتوان ارث برد
inseparably U چنانکه نتوان سوا کرد
intangibly U چنانکه نتوان احساس کرد
irrefragably U چنانکه نتوان تکذیب کرد
intangibly U چنانکه نتوان درک کرد
intelligibly U واضحا چنانکه بتوان دریافت
assumably U چنانکه بتوان فرض کرد
as is well known U چنانکه همه کس بخوبی میدانند
inexpressibly U چنانکه نتوان بیان کرد
inexhaustibly U چنانکه تهی یاتمام نشود
fadelessly U چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
indefensibly U چنانکه دفاع بردار نباشد
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
onerously U چنانکه مستلزم انجام تعهدی
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
colourably U چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
illustratively U چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
incommunicably U چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
penitentially U چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
invidiously U چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
pardonably U چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
changeably U چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
cogently U چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
functionally U چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
admissibly U بطور قابل قبول چنانکه روا
exhaustively U چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
indefeasibly U بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
retrospectively U چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
commensurably U چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
implacably U از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
inextricably U چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
discreditably U چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
indescribably U چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
relevantly U بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
accountably U بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
corrigibly U چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
movably U چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
flowerily U چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
impalpably U چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
irremissibly U چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
attributively U بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
irreclaimably U بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
opaquely U چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
inaccessibily U بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
rough handling of a thing U گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
any old thing U هر چه باشد
custom's declaration U باشد
admissibly U باشد
Benedictines U باشد
admissibleness U باشد
at the owner's risk U باشد
incomplete flower U کم باشد
reflexively U باشد
Benedictine U باشد
some one or other U هر کس باشد
beit so U چنین باشد
whoso U هر شخصی که باشد
be it so U چنین باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
hydroxide U داشته باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
if any U اگر باشد
if he be U اگر او باشد
worksheet U ی داشته باشد
let it be U بگذارید باشد
at most U خیلی باشد
stet U بگذارید باشد
over crowding U بیشتر باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com